نقد معصومین. دو

ساخت وبلاگ

بسم الله

در تاریخ قیام سیدالشهداء این نکته در مورد افراد مختلفی نقل شده که به حضرت توصیه  و ـ یا به بیان خودمانی تر ـ نصیحت می کردند. می گفتند آقا نروید به سمت کوفه... شما که اهل کوفه را می شناسید... لااقل خانواده تان را نبرید. اصلاً چرا کوفه؟ بروید سمت یمن.
از این دست نصیحتها به امیرالمؤمنین هم می شد: معاویه را مدتی نگه دارید تا حکومتتان محکم شود و بعد خدمتش برسید. یا فیتیله ی عدالتخواهی را کمی پایین بکشید تا آتشش دامن خودتان را نگیرد... به امام مجتبی هم توصیه و نصیحت می کردند... به پیامبر اکرم هم همین طور. اینها را تاریخ برای ما نقل کرده.

همه ی اینها در تاریخ نقل شده؛ اما یک نکته اینجا مهم است: چه کسانی به معصومین توصیه و نصیحت می کردند و چه کسانی خیر. عبدالله ابن زبیر به سیدالشهداء توصیه می کرد. در تاریخ نوشته اند معاویه هم حضرت را نصیحت و نقد کرده. فلان عابری هم که حضرت را در مسیر کوفه دیده و حاضر به اجابت دعوت امام نشده ایشان را از رفتن به کوفه منع کرده. اینها درست است. اما کسی می تواند فقط و فقط یک توصیه و راهنمایی از حضرت ابوالفضل به امام پیدا کند؟ نسبت بزرگانی چون ابوالفضل و علی اکبر و حبیب و زهیر با امام چه بود جز "تبعیت محض"؟ همان نسبتی که سلمان و ابوذر با نبی اکرم و امیرالمؤمنین داشتند... آیا حضرت ابوالفضل به اندازه ی آن عابر، مردم کوفه را نمی شناخت تا به امام توصیه کند که به کوفه نروند؟ یا این که ایشان معرفتی به شأن سیدالشهداء داشت که می دانست خود حضرت معیار و منشاء حق و خیر هستند و نیازی به توصیه ی دیگران ندارند؟

حالا رفتار کدام گروه برای ما باید معیار باشد؟ آنها که خود را تابع محض معصوم می دانستند یا افرادی که خود را اعقل از پیامبر و ائمه می پنداشتند؟!

پ.ن یک. این عبارت را که معصومین معیار و منشأ حق و خیر هستند را از فرازهایی از زیارت جامعه ی کبیره الهام گرفته ام.
پ.ن دو. اصل این نگاه به رفتار افرادی چون حضرت ابوالفضل را نیز از بیانات استاد میرباقری استفاده کرده ام.

سه تصویر از یک روز...
ما را در سایت سه تصویر از یک روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3asiabc بازدید : 230 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 19:48